اردبیل که به شهر چشمههای بهشتی معروف است و دارای پتانسیلهای گردشگری و کشاورزی و… زیادی است، با مشکلی روبرو است که مطمئنن این مشکل، راه را برای توسعه این استان بسته است. مشکلی بنام مهاجرت نخبگان!
امروز بسیاری از ساکنان این شهر و استان به دلیل عدم رونق اقتصادَی، بیکاری، نبود زیرساختها و … مهاجرت به شهرهای بزرگتر را ترجیح میدهند. جوانانی که با شوق و اشتیاق تمام مشقت و سختیهای دوران تحصیل را به جان خریدهاند تا بتوانند با اندوخته دانش خود برای شهر خود مفید واقع شوند اما بعد از گذر از دوران تحصیل و دیدن چنین وضعیت نابسامانی، مهاجرت را بهترین عامل فرار از بیکاری میدانند.
موضوع مهاجرت یکی از مسائلی است که اغلب جوانهایمان فکر آن را در سر دارند. به عبارتی این عده در اندیشه به دست آوردن زندگی بهتر درجایی دور ازاینجا هستند و این مهاجرت به سطح فرهنگی و فکری و اقتصادی شهر تاکنون آسیب جدی وارد کرده و میکند.
آنچه امروزه بهواقع اتفاق میافتد، یک پدیده بسیار ساده است. کالای باارزشی تولید میشود اما ظرفیت نگهداری از آن در این شهر وجود ندارد و این نیرو و کالا رانده میشود. این شرایط نوعی اخراج است.
افراد نخبه شهر که بزرگترین سرمایههای انسانی و از عوامل توسعه هستند، به دو طریق از این استان خارج میشوند. عدهای برای ادامه تحصیل بهخصوص در مقاطع بالا، به شهرهای بزرگی میروند و عده دیگر کسانی هستند که تحصیلات خود را به پایان رساندهاند. دسته اخیر افرادی هستند که انگیزههای دیگری جز مسائل علمی دارند. این عده در صورت رفع دغدغههایشان در شهر خودشان میمانند.
این نخبهها وضعیت شهرهای بزرگ را با اینجا میسنجند و بنابراین در انتخاب مسیر آیندهشان جایی برای استان باقی نمیماند.
نکته مهم این مسئله، مهاجرت قشر سازنده، پرتحرک و آیندهساز این استان می باشد که همان قشر جوان و دانش اندوخته و صاحب علم و تجربه است. با خروج این نیروی تحصیلکرده که دارای ارزشافزوده بسیاری است، لطمهای غیرقابلجبران به استان وارد میشود؛ و باعث کند شدن آهنگ پیشرفت این شهر میشود و نبود این قشر سازنده، تحرک و پویایی را از این شهر میگیرد.
بنابراین اگر اردبیل میخواهد بیش از این در جامعه ایران عقب نماند، باید بیاعتنایی به این سرمایه را کنار بگذارد!
اغلب کسانی که از این استان مهاجرت نمودهاند به میل باطنی و یا علاقه شخصی این کار را نمیکنند، زیرا تعصب این مردم به استانشان روشن است. درواقع هیچوقت یک شخص زادگاه و محل زندگی خود را که سرشار از خاطرات ریزودرشت و تعلقات معنوی و همجواری با بستگان و خویشاوندان خود است را با شهر دیگر هرچند مدرن و پیشرفته عوض نمیکند.
مهاجرت نخبهها عملی حسابگرانه است؛ بهعبارتدیگر، هرچقدر جاذبههای مقصد و دافعههای مبدأ بیشتر باشد و فرد ازنظر ذهنی گرایش و آمادگی برای مهاجرت داشته باشد و منافع مهاجرت را نسبت به هزینهها و مشکلات آن بیشتر بداند، احتمال مهاجرتش افزایش مییابد.
اگر از افرادی که وارد شهرهای بزرگ و کلانشهرها میشوند نظرسنجی صورت بگیرد که دلیل مهاجرت شما چیست؟ اکثر آنها نداشتن فرصت شغلی و تحصیلی در شهرهای خود برای افزایش درآمد و بهرهگیری از رفاه اجتماعی بالاتر را دلیل اصلی مهاجرت خود میدانند و بواقع این افراد برای به دست آوردن درآمد بیشتر و زندگی بهتر و بهرهمندی از رفاه اجتماعی و امکانات بالاتر چارهای جز گسیل شدن به سمت شهرهای بزرگ را نمییابند.
استانهایی همچون تهران و البرز دارای مهاجران زیادی از اردبیل بودهاند. این واقعیتی ناراحتکننده است که این جمعیت برخلاف میل خود و تنها به خاطر اشتغال و کسب درآمد شهر و دیار خود را رها کرده در شهرهای بزرگ ساکن شدهاند که اگر این جمعیت میتوانست در شهر و دیار خود سکونت پیدا کند منشأ تحولات بسیاری میشد.
بهطورکلی میتوان دلایل مهاجرت نخبگان را در درجه اول نبود فرصتهای شغلی مناسب و رشدهای علمی مساعد نام برد. یکی دیگر از عوامل خروج این سرمایهها عدم شناخت قدر و منزلت تحصیلکردهها و نوع برخورد با آنهاست. همچنین عدم شایستهسالاری در اشتغال بخشهای دولتی و واگذاری مشاغل بر اساس رابطه تا ضابطه از دیگر عواملی هستند که به مهاجرت نخبگان از استان کمک کرده است.
و اما راهکار…
متأسفانه این استان باوجود استعدادهای مختلف نیروی انسانی، کشاورزی، گردشگری و صنعت، هیچگونه سرمایهگذاری کلان از بخش دولتی و بخش خصوصی نداشته است که تنها اگر فقط در حوزه گردشگری و یا کشاورزی هم در این شهرستان سرمایهگذاری میشد شاهد اینهمه عقبافتادگی و مهاجرت از این استان نمیبودیم.
سالهاست استان اردبیل نتوانسته است از بودجههای کلان دولتی بهرهای ببرند که تاکنون هیچ صنعت و یا طرح زیر بنایی مهم و تحولآفرینی در این شهرستان به وجود نیامده است که از اینهمه مهاجرت و نابسامانی جلوگیری کند در همین ارتباط نیز زمزمههایی از استعفای دستهجمعی نمایندگان اردبیل را قبلاً شنیدهایم. همچنین مشکلات مربوط به کارخانه ذوبآهن و سبلان پارچه و کشت و صنعت مغان و… بارها خبررسانی شده است.
برای نجات این شهر و چارهجویی برای جلوگیری از مهاجرت بیرویه نخبگان آن در وهله اول باید ظرفیتها و پتانسیلهای شهر شناسایی شود و در مراحل بعدی از دانش و تجربیات نخبگان و افراد تحصیلکرده در این شهر و افراد مقیم در سایر شهرهای کشور استفاده گردد. همچنین گردآوری سرمایههای بخش خصوصی بخصوص افراد بومی و علاقهمند و دلسوخته میتواند این شهر را از وضعیت نابسامان فعلی بیرون ببرد و این مهم به عواملی همچون وحدت و همدلی مردم و مسئولان شهر، قانع نبودن به وضع کنونی و موجود اقتصادی و معیشتی و نگاه ویژه مسئولین استانی و کشوری وابسته است.
برای جلوگیری از مهاجرت این نخبهها و جبران خسارتهای ناشی از آن، باید اقدامات جدی در این زمینه صورت گیرد؛ برخی اقدامات کوتاهمدت و برخی نیز نیازمند برنامههای زیربنایی و بلندمدت است. با توجه به اینکه عموماً بیشتر مهاجرتها بر مبنای دستیابی و ارتقاء سطح زندگی در جهات مختلف چون دستیابی به شغل با امنیت بالا، رفاه بیشتر و افزایش سطح تحصیلات و استفاده از امکانات اجتماعی مدنظر است، راهکار اساسی و مؤثر برای جلوگیری از این پدیده ایجاد شرایط مناسب کار و دستمزد کافی و از بین بردن بیعدالتی و تبعیض است.
در عرصه برنامهریزی توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی استان نیز باید شرایطی فراهم باشد که همه افراد فرصتهای شغلی برابر و مساوی برای حضور در مشاغل دولتی داشته باشند و از این نظر در تنگنا قرار نگیرند و تلاش برای افزایش نظام شایستهسالاری صورت گیرد.
همچنین ارائهٔ سازوکارهای کنترلی بهمنظور تعدیل و تطبیق پرورش نیروهای متخصص در جامعه برحسب فرصتهای شغلی و نیازهای بازار کار و بومیسازی رشتههای دانشگاهی و تلاش برای پیوند صنعت و سازمانهای موجود با دانشگاههای استان از دیگر وظایف مسئولان دانشگاهی و استانی است.
تدوین مقررات تسهیلکننده در امر کارآفرینی برای صاحبان تخصص، ایجاد شرایط ازدواج سریعتر برای نخبگان برای ایجاد پیوندهای مستحکمتر شخص و توجه رسانههای استانی به مشکلات مادی و معنوی این نخبگان از راهکارهای دیگر کنترل این مهاجرت مضر است.
در پایان بد نیست نگاهی به سیستم جذب نخبه ژاپن نگاهی بیندازیم. در این کشور دولت این کشور سالانه چند صد نفر از دانشآموختگان رتبه یک دانشگاه توکیو در علوم مختلف را بلافاصله جذب دستگاه اجرایی کشور مینماید و این دانشجویان ممتاز بهعنوان کارشناسان ارشد و مدیران میانی سازمانهای اداری ژاپن بهتدریج مراحل تجربی کار را نیز آزموده و نهایتاً مغزهای تشکیلات اجرایی ژاپن را تشکیل میدهند. اینان آنچنان تربیت شدهاند که ساعتها پس از پایان کار اداری رسمی تا پاسی از نیمهشب در محل کار خویش به اندیشه و تدبیر در امور مشغولاند، بهگونهای که مردم به این نخبگان دلسوز لقب قهرمانان ملی و یا فداییان ملت ژاپن دادهاند و بهنوعی میتوان گفت که سکاندار اصلی توسعه و پیشرفت ژاپن به شمار میروند؛ البته در برابر این تلاشها دولت نیز متعهد به انجام خدماتی ویژه به آنهاست.
همچنین در داخل کشور نیز، این فرهنگ کار و مدیریت نخبه پرور اصفهانیهاست که این استان را از استان های سرآمد کشور کرده است. حال سؤال اساسی این است که آیا شایستگان و نخبگان ما، در مدیریت استانمان نقشی ایفا میکنند؟!