نکته هایی برای سرمایه گذاری در بورس

این متن خلاصه کتاب «How to refine your stock strategy» تالیف «Paul Larson» و «Inc. Morningstar» می باشد:

  • مزیت های اقتصادی، مزیت های رقابتی بلند مدتی هستند که به شرکت ها اجازه می دهند تا سود های قابل ملاحظه ای در طول زمان کسب کنند. چهار نوع مزیت اقتصادی عبارتند از:
    1. تولید با هزینه های پایین یا صرفه جویی در مقیاس
    2.هزینه های تعویض بالا
    3.اثرشبکه ای
    4. دارایی های نامشهود

  • وضعیت رقابت پذیری و مزیت های اقتصادی یک شرکت تحت تاثیر عوامل زیر می باشد:
    – موانع ورود به بازار
    – قدرت خریدار (مشتری)
    – قدرت تامین کننده مواد اولیه
    -تهدیدناشی از جایگزینی محصول
    – درجه رقابت پذیری صنعت
    شرکت های فاقد مزیت اقتصادی معمولا از حداقل سودآوری برخوردار هستند.
    گستردگی مزیت اقتصادی بیشتر از عمق یک مزیت اقتصادی اهمیت دارد.


  • سرمایه گذاران می توانند با بررسی تعهد مدیریت شرکت در قبال سهامداران، به ارزیابی مدیریت سرمایه خود بپردازند.

  • سرمایه گذاران بایستی به رشد حساب های دریافتنی و رشد حجم فروش شرکت توجه داشته باشند، اگر رشد حساب های دریافتنی فراتر از حجم فروش باشد شرکت در وضعیت نامطلوبی بسر می برد.
  • اگر سطح موجودی کالا بسیار زیاد باشد، ممکن است نشان دهنده این باشد که شرکت بیش از فروش کالاهای آماده برای فروش اقدام به خرید موجودی کالا و تولید نموده است.
  • نسبت اهرم مالی، که برابر است با دارایی ها تقسیم بر حقوق صاحبان سهام، معیار خوبی برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت است. بالا بودن این نسبت نشان دهنده اتکای بیش از حد شرکت به بدهی ها جهت انجام فعالیت های عملیاتی می باشد.
  • تفاوت میان دارایی های جاری و بدهی های جاری، سرمایه در گردش است. یک شرکت جهت پوشش تعهدات کوتاه مدت خود نیاز به سرمایه در گردش کافی دارد.

  • صورت جریان نقدی میزان ورود و خروج وجه نقد شرکت را در طی یک دوره معین نشان می دهد. توانایی شرکت در ایجاد وجوه نقد عامل اصلی خلق ارزش برای سهامداران شرکت می باشد.

  • نسبت های مالی یک شرکت زمانی بیشترین کارایی را دارند که با نسبت های مشابه شرکت در سال های گذشته و یا با نسبت های سایر شرکت های مشابه مورد مقایسه قرار گیرند.

  • شرکت های برخوردار از مزیت های اقتصادی تمایل دارند برای مدت طولانی جریان نقدی آزاد داشته باشند.

  • رویکرد مبتنی بر نسبت و رویکرد مبتنی بر ارزش ذاتی از متداول ترین روش های مورد استفاده در ارزش گذاری سهام محسوب می شود. رویکرد مبتنی بر ارزش ذاتی از مزایای بیشتری برخوردار است و نتایج دقیق تری ارائه می دهد.

  • استفاده از نسبت P/E زمانی کارایی دارد که با نسبت بازار، نسبت یک شرکت مشابه و یا نسبت تاریخی شرکت مقایسه شود.
  • از آنجایی که هیچ کدام از نسبت های ارزش گذاری تمام واقعیات را بیان نمی کنند، به تنهایی بر هیچ یک از این نسبت ها تکیه نکنید، بلکه همیشه از مجموعه ای از آنها استفاده کنید.

  • هر چند تنزیل جریان نقدی یک روش پیچیده ای است، اما روشی مطلوب برای ارزش گذاری سهام محسوب می گردد.

  • عجله نکنید و منتظر فرصت های سرمایه گذاری ایده آل باشید.
    پنج گام در رویکرد سرمایه گذاری در فرصت های ایده آل عبارتند از:* جستجو برای شرکت های دارای مزیت رقابتی
    * در نظر داشتن یک حاشیه ایمنی برای همیشه
    * عدم نگرانی از نگهداری پول نقد
    * عدم نگرانی از نگهداری تعداد سهام محدود در سبد سرمایه گذاری
    * پرهیز از خرید و فروش مداوم


  • تقلید و پیروی از دیگران در سرمایه گذاری مناسب نیست. داشتن استقلال فکری و استفاده مناسب از فرصت ها و بی توجهی به هیاهو و شایعات بازار، کمک زیادی به سرمایه گذار خواهد کرد.
  • قیمت سهام و عملکرد اخیر آن، داده های مناسبی برای تعیین ارزش ذاتی سهام نیستند.

  • سود نقدی و رشد سود نقدی معیار محکمی برای تعیین ارزش ذاتی سهام به شمار می رود. به عبارتی، ارزش سهام به اندازه ارزش سود پرداختی آن است.

  • تنها با دید بلند مدت سرمایه گذاری کنید.
  • قبل از خرید در مورد شرکت تحقیق کنید.
  • تنها در چیزی سرمایه گذاری کنید که آن را می شناسید.

  • با سرمایه گذاری در 12 تا 15 سهم می توان تا نود درصد از منافع حاصل از تنوع بخشی بهره مند شد.
  • سهامی را خریداری کنید که آن را می شناسید و بررسی نمایید آیا یک صندوق سرمایه گذاری خوب حاضر است سهام این شرکت را در سبد خود نگهداری نماید یا خیر.

پاسخی بگذارید