موفقیت، در وهله اول به معنای دستیابی به اهداف است. افراد موفق کسانی هستند که بیشتر از دیگران به خواستهها و اهدافشان دست پیدا کردهاند. کسی درحقیقت موفق است که از شغل و حرفه خود راضی باشد. معنای موفقیت لزوما به معنای پول درآوردن بیشتر و ثروتمند شدن نیست. البته درآمد خوب میتواند یکی از اهداف مناسب و منطقی برای افراد باشد. همه ما دوست داریم به قدری پول داشته باشیم که خودمان و خانوادهمان در آسایش زندگی کنیم. ولی نباید اجازه ندهیم تا روزمرگی و احتیاجات زندگی ما را به سمت شغل خاصی هدایت کند. موفقیت از ظن هرکس میتواند معانی متفاوتی دارد، شاید برای کسی ثروتمند شدن به معنای موفقیت است، برای یکی دیگر داشتن خانواده خوب و برای یکی دیگر شهرت. پس خود را نمی توان با معیارهای دیگران سنجید، زیرا آنها خط کش مخصوص خود را دارند، در حالی که موفقیت هرکس وابسته به افکار او است.
این روزها انتخاب شغل از گذشته سخت تر شده است. معمولاً بسیاری از افراد جامعه به درستی نمیدانند که چه شغلی برایشان مناسب خواهد بود. این درحالی است که این افراد احتمالاً سالها درگیر شغلی میشوند که خود نخواستهاند. درصورتی که فردی بخواهد شغلی را به تناسب تواناییهای خود انتخاب کند باید نخست خود را بشناسد و به قابلیتهای خود پی ببرد. سپس باید مشخص شود که به انجام چه مشاغلی علاقه مند است.
هر شغلی که منطبق و هماهنگ با تواناییها و رغبتها و استعدادهای فرد باشد علا وه بر تأمین رضایت خاطر فرد موجب افزایش بازدهی در کار فرد نیز میشود و به برقراری تعادل منطقی در جنبههای متعدد زندگی فرد میانجامد. بنابراین خود ما باید شغلی را انتخاب و برای به دست آوردن، حفظ و ثباتش تلاش کنیم. بنابراین در انتخاب شغل باید مواردی را در نظر بگیریم تعدادی از این موارد در زیر آمده است:
- علاقه
شغلی را انتخاب کنید که به آن علاقه دارید، اگر صرفاً شغل را به خاطر درآمد بالای آن انتخاب کنید بزودی دچار فرسایش روحی خواهید شد. بیشتر انسانهای موفق دنبال روی علایق خود بوده اندند، حتی زمانی که با فقر دست و پنجه نرم میکردند. اگر نمیدانید که آیا به شغل خود علاقمندید یا خیر، اشتیاق خود برای حضور در محل کار را در نظر بگیرید، آیا صبحها برای رفتن سرکار انگیزه فراوانی دارید؟ و دیرتر از محل خارج میشوید. اگر ما به کاری که انجام میدهیم علاقه داشته باشیم، خیلی بهتر و راحتتر میتوانیم سختیهایی را که همیشه در مسیر رسیدن به هدف وجود دارند تحمل و برای رفع آنها اقدام کنیم. این حس و نتیجه خوب مانند یک چرخه عمل میکند. هر چه حس ما نسبت به کارمان بهتر باشد، نتیجه نیز بهتر خواهد شد و هر چه نتیجه بهتر شود حس ما نیز بهتر میشود. علاقه داشتن به کاری که انجام میدهیم نه تنها باعث پیشرفت ما میشود، بلکه خود به خود ثروت و شهرت را نیز در پی خواهد داشت. علاقهمند بودن به کار همان دلیلی است که میتواند ساعات خسته کننده کار را به لحظههایی شیرین و معنا دار تبدیل کند.
در واقع علاقه و گرایش در انسان فعال کننده سیستم انگیزش فرد به شمار میرود. انسان بدون علاقه، انگیزه ای برای انجام فعالیت در آن زمینه را نخواهد داشت. نبود علاقه اولیه ممکن است افزایش نارضایتی از فعالیت مورد نظر و ناراحتیهای جانبی آن را موجب شود.
- استعداد
استعداد، عامل مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت افراد در مشاغل است. نبود استعداد لازم در یک زمینه باعث می شود پیشرفتی حاصل نشود یا روند آن بسیار کند باشد.،.. موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. برخی فعالیتها وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از استعداد خاص فرد در آن زمینه است. . لذا آگاهی از میزان و نوع استعداد افراد، کمک قابل توجهی به آنها خواهد کرد تا پیشبینی خوبی از آینده انتخاب خود داشته باشند. همه آدمها یک توانایی و استعداد طبیعی در کاری دارند. اما خیلی از آنها یک اشتباه مشابه را مرتکب میشوند و ارزش آن کار را پایین میآوریند و فکر میکنند کار خیلی ساده است و بقیه هم میتوانند آن کار را به همان شکل انجام دهند و برعکس به کارهایی بها می دهنند که انجام دادن آن برایشان دشوار است و احتمالا برای بقیه افراد ساده است. وقتی انجام کاری برایتان ساده است این احتمال وجود دارد که خوب هم انجامشان میدهید و مطمئن باشید که آنهایی که برایشان انجام آن سخت است برای انجام آن به شما پول می دهند. تهیه کردن لیستی از نقاط ضعف و قوت میتواند در رابطه با یافتن شغل مناسب مفید باشد.سخن آخر اینکه مثل همه نباشید، مثل خودتان باشید. روی استعدادهای خودتان سرمایه گذاری کنید، زیرا کسی نمیتواند آنها را از شما بگیرد. استعدادهای منحصر بفرد شما، متمایز کننده شما از دیگران هستند.
- اهداف
اولین قدم به سوی موفقیت در انتخاب شغل میتواند تعیین هدف باشد. این امر به افراد جامعه کمک میکند تا به فعالیتهای خود جهت بدهند. بدین منظور فرد باید به آینده نظر داشته باشد؛ اینکه چه مشاغلی دوست دارد، در چه مکانهای حاضر به کار میشود، چقدر حقوق میخواهد و دوست دارد با چه تیپ و قیافه ای در محل کار حاضر شود. افراد موفق به طور مدام بر روی هدفها و طرحهای آینده متمرکز و نقشه میکشند. بدانید و بدانید و بدانید که چه میخواهید، حرکت در جهتهای مختلف، جز اینکه وقت و هزینه و انگیزه و انرژی خود را تلف می کنید، فایده ای برای شما نخواهد داشت. هدف را مشخص کنید و راههای رسیدن به آن را بدانید. اهداف شغلی شما تعیین میکند که میخواهید با شغلی که انتخاب میکنید به کجا برسید. اهداف بزرگتان را تقسیم به بخشهای کوچک کنید، اهداف بزرگ انرژی بسیار زیادی میخواهند، اگر این انرژی را در آن حد نداشته باشید با اولین شکستها میدان را خالی میگذارید، داشتن هدفهای کوچک، باعث دستیابی راحت به آن و پیا کردن انگیزه بیشتر برای اهداف دیگر خواد بود.
- اطرافیان
. اطرافیان شما تأثیر بزرگی روی آینده کاری و حتی زندگی شما دارند، انسانهای موفق، همیشه کنار انسانهای موفق هستند، کسی به تنهایی نمیتواند همه موانع رشد خود را رفع کند. امروزه ارتباطات و شبکه ارتباطی نقش غیر قابل انکاری در سرنوشت شما میتواند داشته باشد… در فضای عمومی بدرخشید. با انسانهای شجاع مشورت کنید، انسانهای تر سو شما را نیز از انجام خیلی از کارها منصرف خواهند کرد. چون خودشان کاری را نتوانستهاند انجام دهند، پس انتظار دارند شما نیز نتوانید انجام دهید، اما تاریخ پر از انسانهایی است که دنیا را با جسارت خود یک قدم به جلوتر بردهاند. با آدمهای مثبت و موفق معاشرت میکنند. اغلب افراد و اطرافیانتان از پیشرفت و موفقیت شما خوشحال نخواهند شد، توصیه بنده این است که سخنان منفی آنها را نادیده بگیرید
- سخت کوشی
در راه خود سخت کوش باشید، اولین سخن انسانهای موفق در مورد موفقیشان سختکوشی و پشتکارشان است. سخت کوشی و سخت کار کردن دو مقوله متفاوت هستند؛ بین کلنجار رفتن با سختیها و وقت گذاشتن برای انجام آنها تفاوت وجود دارد. سخت کوشی تمرین هدفمند است، سخت کار کردن دویدن این طرف و آن طرف است و تنها چیزی که برایتان دارد حسی از خستگی و استرس است. بی شک شما نیز با افرادی برخورد کردهاید که با کوچکترین مشکلی در زندگی قافیه را میبازند، به سادگی تسلیم میشوند و از پا می افتند. در مقابل احتمالاً، اشخاصی را هم سراغ دارید که در برابر کوهی از مشکلات نه تنها خم به ابرو نمیآورند. بلکه با سرسختی به نبرد با آنها میپردازند. افراد موفق در هر عرصه و حوزه ای که باشند، اغلب وقتی راجع به راز و رمز موفقیتشان از آنها سؤال میکنید، از تلاش و پشتکار خود به نیکی یاد میکنند و به نوعی موفقیتشان را مدیون این پشتکار و پیگیری میدانند.
- فرصت
اکثر فرصتها تکرار شدنی نیستند، قدر فرصتهای خود را بدانید، روی فرصتها تمرکز کنید نه موانع موجود. چون فرصتهای زندگی، دیگر قابل بازگشت نیستند، باید از هر فرصتی بهترین استفاده را بکنیم. استفاده کردن از فرصت، یعنی این که هر کاری را در وقت مناسب انجام دهیم.. با هر فرصتی که از دست میرود، شانس رسیدن به پیروزی کمتر میشود، و در نتیجه زمینه برای رکود و ایستایی آماده تر میشود. از یاد نبریم که بسیاری از جهشها، از روی سکّوی فرصتها حاصل میشود
فرصتهای شغلی مختلف را ارزیابی کنید. پس از تهیه فهرست راهکارهای مختلف و انواع مشاغلی که میتوانید داشته باشید، وقت کافی برای اولویتبندی آنها صرف کنید. به جنبههای عملی تصمیمات خود بیندیشید
اگر بهترین شغل را پیدا کنید، کار کردن دیگر برایتان معنای کار کردن ندارد بلکه تفریح است! باید بهترین شغل را برای خودتان پیدا کنید بعد به آن مشغول شوید
- تجربه
هیچ جایزگینی برای تجربه وجود ندارد. هرچه بیشتر بهتر است. میتوان گفت تقریباً همه مشاغل از بیرون، متفاوت از درون آن به نظر میرسند. اگر به تازگی وارد بازار کار شدهاید یا میخواهید شغلتان را تغییر دهید، با افرادی صحبت کنید که در آن شغل دست دارند. شغلی در آن زمینه یا صنعت برای خود پیدا کنید و مطئن باشید همانی خواهد بود که همیشه میخواستید. و به هیچ وجه فقط به یک تجربه کاری تکیه نکنید. تا آن جا که میتوانید در زمینه کاری خود، تجربه بیندوزید. باتجربه خواهید فهمید که کاری به دردتان میخورد و با ارزشها و اولویتهایتان جور است یا نه.